انجمن تخصصی کودکانه

برای استفاده از قابلیت های انجمن، لطفا وارد حساب کاربری خود شده و یا ثبت نام کنید

ورود/ثبت نام

جوک های خنده دار واتساپی

khashayar

کاربر جدید
تاریخ ثبت‌نام
19/5/21
نوشته‌ها
15
پسندها
13
امتیازها
3
محل سکونت
تهران
کلی جوک خنده دار براتون گذاشتم جوک های خنده دار واتساپی باحال:D

یارو نصفه شب مزاحم شده بود!!

برداشتم میگم بعله؟؟

میگه خوابیدی؟

میگم نه اینجا هوا روشنه

میگه :عه؟ مگه کوجایی؟؟

گفتم من ایتالیام…

یارو ترسید شارژش تموم بشه قطع کرد دیگه زنگ نزد

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
سر کلاس بودیم یکی از پسرا خوابیده بود یهو استاد اومد زد رو شونش گفت خوابی؟ پسره پرید هول شد گفت نه آقا دراز کشیده بودیم! هیچی دیگه همه داشتن صندلی ها رو گاز می زدن.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

توی رستوران، لیوان رو بر عکس گذاشته بودند روی میزحیف نون می ره می نشینه سر میز، میگه:“این چه لیوانیه که سر نداره؟!”بر عکسش می کنه، می گه:“چه جالب! ته هم نداره!”

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

هوا جوریه که آدمُ یاد عشقت که ولت کرد، رفت با یکی دیگه و رفیقی که از پشت بت خنجر زد میندازه. حتی اگه واست اتفاق نیفتاده باشه باز یادت میندازه.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

یارو ازم پرسید کارت چیه گفتم تو کار فرش و تلوزیونم گفت یعنی چی

.

.
.
.
گفتم رو فرش میخوابم تلویزیون نگاه میکنم

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

چند وقت پیش از یه دوستی که متاهل بود پرسیدم ازدواج چجوریه!؟

جوابش جالب بود :

گفت تا وقتی که زن نداری فقط زن نداری،

اما وقتی که ازدواج کردی فقط زن داری..!!

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
یارو خودشو دار زده، رفیقم میگه به خاطر مشکلات زندگی اینکارو کرده ؟

گفتم پـَـــ نــه پـَـــ میخواسته نیروی کشش طناب رو اندازه گیری کنه !

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
حیف که ثروت ندارم…

وگرنه مشتمو میکوبیدم به دیوار و میگفتم:

حاضرم همه ثروتم رو بدم فقط یه لحظه آرامش داشته باشم.

لامصب خیلی باکلاسه

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها

به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه

توشو که نگاه کردم دیدم نوشته:

هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
وقتی خانمت خیلی منطقی ازت می پرسه :نظرت در مورد قیافه فلان دختر چیه؟

تو اصلا نباید منطقی نظر بدی تو در تمام مواقع باید بگی اصلا درست ندیدمش عزیزم!

(ستاد رهایی از عواقب خطرناک)

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
مرد در حال جان دادن بود که به همسرش گفت:باید چیزی را به تو بگویم

زن:لازم نیست

مرد:اما اگر نگویم نمیتوانم آسوده بمیرم و عذاب وجدان رهایم نخواهد کرد

زن:باشه بگو

مرد:من زن دوم دارم

زن با خونسردی گفت :

میدونم همین امروز فهمیدم ...

حالا آروم باش تا مرگ موش کارشو بکنه...

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ملت تو خونه شون میز بیلیارد و تردمیل و سونا و جکوزی دارن، اونوخت ما تنها امکانات ورزشی مون یک میله بارفیکس بود که اونم مامانم زده تو کمد روش لباس آویزون می کنه.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

نونوایی از جمعیت داره منفجر میشه یه یارو اومده میگه اینا همه توی صف هستن ؟

گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اینا اومدن شاطرو تشویق کنن !

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
پدربه دختر:پاشو دخترم یه لیوان آب واسه بابا بیار

دختر:ول کن بابا دارم تلویزیون میبینم. حال ندارم

دختر کوچیکتر:بابا ولش کن این خیلی بی تربیته پاشو برو خودت بخور

برای منم بیار

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

فقط یه ایرانی میتونه یه دیس برنج رو با خورشت بخوره روش یه پارچ نوشابه سر بکشه

ولی سالادش رو سس نمی زنه می گه آخه چاق می کنه

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

رفتم دندونپزشکی به دکتره میگم آقای دکتر این دندون عقلم کج دراومده … اومدم حسابشو برسی!

دکتره میگه یعنی میگی بکشمش؟!

پَ نه پَ ، گفتم دکتری، یکم نصیحتش کنی بلکه به راه راست هدایت شه!!!!

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ.

“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟"

ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.

ازش پرسیدم:ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟

گفت:ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه

ینی قوه تخیلش هلاکم کرد!!!!
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: lord
بالا